لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر

لیلی و...

رژ لب مامانش  قربون این همه جدیدت   ماشینش از منظری دیگر اسبش که مشخصه چقدر دوستش داره و آب خوردنش. عزیز دلم با اینکه بعد از شام آب خورده بودی اما رفتی سراغ اون یکم آبی که رو میز مونده بود و یه نفس دادی بالا   ...
29 مرداد 1392

عکس های این روزهای لیلی

لیلی!!!!! انگار دوباره داره مرتب میکنه لیلی جان، مامان تو خودت واسه داغون کردن یه خونه کافی هستی حالا رفتی واسه من رفیق رفاقتم جمع کردی اوردی!!! مامان ترتیب اینا رو هم دادم چایی؟ قلیون؟ راحتی؟ بد نگذره، تعارف نکنی   اینم یه راه واسه آروم کردن تو وقتی دیگه کلافم میکنی البته اگر سایرین بزارن!!!   ...
9 مرداد 1392

یک هشدار مادرانه

لیلی؛ تو شبیه من نباش، تو خودت باش، تو برای خودت زندگی کن، برای اعتقادات خودت زندگی کن، من اشتباه کردم، تو اشتباه نکن، تو برای خودت باش، برای لیلی زندگی کن، با لیلی زندگی کن حتی اگر مقبول کسی نبودی ،حتی اگر خاطر کسی رنجید مهم نیست تو همیشه و همیشه فقط لیلی باش.
9 مرداد 1392

فضولی

  لیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی!!! داشتم مرتب میکردم بستم رفتم ...
14 تير 1392

عکس جدید

مامان گشنمه!!! قربون اون چهار زانو نشستنت مامان زود باش شبیخون لیلی به ظرف میوه جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان ...
8 تير 1392

عکس

یه عالمه عکس جدید!!! الهی دورت بگردم من زبون دراز!!! خب دیگه عکساتو انداختی برو فکر شام و ناهار رو بردار نشنیدم؟؟؟ حرفیه خانم خانما فرش اتاقتون مبارک باشه جووووووووووووووووووووووووووووووون قربون اون موهای ژولی پولیت یه دندون خانم شیوه نوین تماشای تلویزیون اونم که دستته پیش بند عروسکته که به سرقت بردی!!! ...
26 خرداد 1392

تولدت مبارک!!!

تولدت مبارک ناز بانوی من!!! الهی مامان دورت بگردم که یکساله شدی دخترکم. خیلی بزرگ شدی مامانی خیلی. باورم نمیشه تو همون موجود کوچولوئی هستی که اونقدر زود به دنیا اومده بودی. پارسال تو همه ما رو شگفت زده کردی دخترم. خیلی زود به دنیا اومدی. 40 روز زودتر. روزی که میرفتم بیمارستان فکر نمیکردم با تو برگردم. فکر میکردم مثل همیشه با چند تا سرم حل میشه اما دکتر سونو گفت ختم بارداری خیلی سریع. نمیدونی چقدر میترسیدم. اونقدر که خواستم بیهوشم کنن از بیدار بودن میترسیدم. نازدونه خانم، روزهای خوبی را با هم گذروندیم. هر چند این چند ماه آخر با یه ترس خیلی بد همراه بود اما گذشت حالا تو یکساله شدی مامانی وقتی به عقب نگاه میکنم احساس خوبی دادرم من اون...
20 خرداد 1392

عکس

مامان اومده با یه عالمه عکس جدید از این روزهای من بریم ادامه مطلب!! اونی که شما برداشتی لیوانی هست که مامانی به ما یادگاری داده میدونی بشکنه چقدر آدم دلش میسوزه بزار سر جاش مادر!!! اینم هنر جدیدته که یه چیزایی رو اینجوری بزاری تو دهن و حفظ تعادل کنی!!! حتی در حالت مریضی هم بازیگوشی!!! دست نزن!!! بابا خوش تیپ، جیگر، کجا به سلامتی؟؟؟؟؟ بغل بابا؟؟؟ ببخشیدا،جسارتاً آشپزخونه حریم امن اینجانب است!!! یعنی هیچی دیگه نیست تو باهاش بازی کنی دیگه!!! بمریم برات که اسباب بازی نداری من قربون دندون کوچولو برم الهی!!!   ایکاش زمان متوقف میشد و من می موندم و این صحنه ...
22 ارديبهشت 1392