لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر

بیشتر بخند!!!

بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي آهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق آزار اين رميده ي سر در كمند را بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمريست در هواي تو از آشيان جداست دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت شايد كه جاودانه بماني كنار من اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت تو آسمان آبي آرام و روشني من چون كبوتري كه پرم در هواي تو يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب ...
4 دی 1391

بدون عنوان

تو فکر یک سقفم ، یک سقف بی­روزن یک سقف پابرجا ، محکم­تر از آهن سقفی که تن­پوش هراس ما باشه تو سردی شب­ها لباس ما باشه سقفی اندازه­ی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف  آئینه­ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره می­گم از تو و از خواستن تو می­گم و دوباره می­گم زندگیمو زیر این سقف با تو اندازه می­گیرم گم می­شم تو معنی تو معنی تازه می­گیرم سقفمون افسوس و افسوس ، تن ابر آسمونه یه افق یه بی­نهایت ، کم­ترین فاصلمونه تو فکر یک سقفم ، یک  سقف رویایی سقفی برای ما ، حتی مقوایی تو فکر یک سقفم ، یک سقف بی روزن سقفی برای عشق ، برای تو و من ز...
26 فروردين 1391
1