بدون شرح
دیشب هم من خسته بودم هم آقای پدر.
هر دو داغون بودیم. ساعت 12 قصد خواب کردیم اما دخترک شارژ و سرحال بود. هر چی گفتیم لیلی بخواب
در عوض خواب بین من و پدر نشست یه بوس از لپ بابا یه بوس از لپ مامان
یادم نیست کی خوابم برد اما شیرین ترین و دلچسب ترین لالایی و خواب این 30 و سال اندی زندگیم بود....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی