لیلیلیلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

دل نوشته های یک مادر

بی دلیل

الان که دارم این ها رو مینویسم احساس کردم بیشتر از همیشه دوست دارم. و فهمیدم عشق و دوست داشتن هیچ نهایتی نداره همیشه میشه بیشتر هم دوست داشت!!! الان داری با عشق نگاهم میکنی و مگی هوییییییااااا لیلی چرا نمیشه از صداها عکس گرفت؟ آخه من تا بخوام برم رکوردر بیارم و صدا ضبط کنم که شب شده... امروز یه تصمیم جدید گرفتم باید از همه کارهات یه آلبوم جداگانه درست کنم. آلبوم خوردن شست، خوردن شست پا، نشستن، حتی کشیدن پاچه های شلوارت راستی تو خیلی بزرگ شدی اونقدر بزرگ که صبح ها دستتو میزاری رو بازوی من و با وقفه میگی ما ما و من از قصد چشمامو باز نمیکنم تا تو به ما گفتن ادامه بدی و من عشق کنم و برای یه روز جدید انرژی بگیرم اونقدر بزرگ شدی که برای ...
9 بهمن 1391

بدون عنوان

"عاشق که میشی یه جای دلت همیشه لَنگ میزنه یه لنگی بین بودن و خواستن و ترسیدن، مادر که میشی انگار هزار توی وجودت هزار بار عاشق شده اون موقع هزار توی وجودت هزار بار لنگ میزنه و تو کاری نمیتونی بکنی..."
27 دی 1391